لَا يَلْتَفِتْفرهنگ واژگان قرآنباز نگردد - رو بر نگرداند (ازمصدر التفات (باب افتعال) است و ثلاثي مجرد آن لفت است وقتي ميگويند : لفته عن کذا - فلاني را از فلان کار لفت کرد معنايش اين است که او را منصرف ساخت . و فلاني التفات کرد يعني روي خود را از آن سويي که داشت برگردانيد (و به سوي ديگر نگاه كرد ))
لطافتلغتنامه دهخدالطافت . [ ل َ ف َ ] (ع مص ) ریزه و خرد شدن . (منتهی الارب ). خردی . ریزگی . دقت . صغر. باریک گشتن . (منتهی الارب ). باریکی . نازکی . نغزی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). ضد کثافت . نرمی . (آنندراج ). لطیف شدن . (زوزنی ). تری . لطف . صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: لطافت به فت