تحقیر کردن 922فرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، کوچک شمردن، خوارشمردن، دست کم گرفتن، خوار کردن، بیاعتبار کردن، ازنظر افکندن، بیعزت کردن، خفیفساختن، منت گذاشتن اهانت کردن، بیادببودن، احترام نگذاشتن، رسواکردن
عنصر فرااورانیمtransuranium element, transuranic elementواژههای مصوب فرهنگستانعنصری که عدد اتمی آن بیشتر از 92 باشد
بحدقلغتنامه دهخدابحدق . [ ب ُ دُ ] (ع اِ) بِزرُقُطُونا. (نشوءاللغة ص 92). اما صاحب نشوءاللغة گوید که این کلمه در قاموس بصورت بحدق و در محیطالمحیط بحذف و گاهی بخدق نیز آمده است . (نشوءاللغة ص 92). و رجوع به بحذق شود.
المیاسلغتنامه دهخداالمیاس . [ ] (سریانی ، اِ) در سریانی الماس است . رجوع به الماس و الجماهر بیرونی ص 92 شود.
چنانهلغتنامه دهخداچنانه . [ چ َ ن َ ] (اِخ ) نام قبیله ای از قبایل خوزستان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 92).
سحابی دلقکClown Face Nebula, Caldwell 39, NGC 2392واژههای مصوب فرهنگستانسحابی سیارهنمایی از قدر 8 در صورت فلکی جوزا در فاصلۀ 3000 سال نوری متـ . سحابی اسکیمو Eskimo Nebula