حداجةلغتنامه دهخداحداجة. [ ح ِ ج َ ] (ع اِ) مرکبی زنان را مانند محفة. (منتهی الارب ). حَدَج . هودج .محفه ٔ زنان . کجاوه . کژابه . || پالان شتر. ج ، حدج و حدائج . (منتهی الارب ). رجوع به حداشه شود.
ایداجیلغتنامه دهخداایداجی . (مغولی ، اِ) یکی از مناصب وابسته به سررشته داری قشون (در عهد ایلخانیان ). (فرهنگ فارسی معین ) : اختاجیان و قرچیان و ایداجیان و دیگر اصناف که بر شغلی منصوب بودند. (تاریخ غازان ص 270). ولیکن چون بهنگام نمی رسید