battlesدیکشنری انگلیسی به فارسیجنگ ها، نبرد، جنگ، مبارزه، مصاف، نزاع، جدال، پیکار، رزم، محاربه، زد و خورد، جنگ کردن
زنداندیکشنری فارسی به انگلیسیbastile, bastille, gaol, hold, imprisonment, jail, lockup, penitentiary, prison