بطءلغتنامه دهخدابطء. [ ب ُطْءْ ] (ع اِ) بُطوع . درنگی وآهستگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || و قولهم لم افعله بطاً یا هذا و بُطآی ؛ یعنی نکرده ام آن را گاهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- بطء حرکت ؛ حرکت کند. جنبش سنگین .-
بطييدیکشنری عربی به فارسیاهسته , کند , تدريجي , کودن , تنبل , يواش , اهسته کردن ياشدن , داراي تاخير , دير , دير اينده , کندرو , سست