زد و گیرلغتنامه دهخدازد و گیر. [ زَ دُ ] (اِمص مرکب ) بمعنی مصدری است . (آنندراج ). زدن و گرفتن . جنگ و درگیری . درگیر شدن و نبرد کردن : رسیده تا مداین با زد و گیرکشیده پور خاقان را به زنجیر. امیرخسرو (از آنندراج ).هرچند که آمد به میان
موج ریلیRayleigh wave, R waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج سطحی که موجب حرکت پسرونده و بیضیوار ذرات در محیط میشود