خرپولیلغتنامه دهخداخرپولی . [ خ َ ] (حامص مرکب ) حالت خرپول . حالت آنکه پول زیاد فراهم آورده است و استفاده ٔ شایان نمیکند.
شرپلالغتنامه دهخداشرپلا. [ ش ِ پ ِل ْ لا ] (اِ صوت ) در تداول عامه شرپلاه . شرپلاه راه انداختن . شرپلهی راه انداختن . (یادداشت مؤلف ). زدن و کوفتن افراد. حمله بردن به گروهی یا زدن از چپ به راست آنان را.