enjoysدیکشنری انگلیسی به فارسیلذت می برد، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از، دارا بودن
emceesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسمس، رئيس تشریفات، رئيس تشریفات کردن، رئيس تشریفات شدن، بعنوان رئيس تشریفات عمل کردن
خفاش دمآزاد برزیلیTadarida brasiliensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ خفاشدمآزادیان و راستۀ خفاشسانان که دمی شبیه به دم موش، موهای کرکی قهوهای و گوشهای پهن مربع دارد
درنای ژاپنیGrus japonensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ درنائیان و راستۀ درناسانان با بدن سفید و گردن سیاه و تاج قرمز
دولفین کوهاندار چینیSousa chinensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان با پیشانی شیبدار که بالۀ پشتی دوطبقۀ آن شامل یک بالۀ کوچکتر است که بر روی قوز طویل پشتی قرار گرفته است
باریونزاییbaryogensisواژههای مصوب فرهنگستانفرایندهایی که در عالم آغازین به بیتقارنی بین ماده و پادماده انجامید و سبب چیرگی ماده شد
پرستوی دریایی کاکلی کوچکSterna bengalensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان که منقار زرد- نارنجی باریکی دارد، بدنش خاکستری روشن و کفل و دمش خاکستری روشنتر است