انگشتۀ رویدارzinc fingerواژههای مصوب فرهنگستانحبهای حاوی فلز روی با اتصالات عرضی که در پروتئینهای متصلشونده به دِنا مشترک است
قطعشدهamputated, AMP, amputated finger, AMP fingerواژههای مصوب فرهنگستانانگشتی که بند اول آن قطع شده باشد
ماهیلقمهfish fingerواژههای مصوب فرهنگستانتکهای گوشت ماهی که آن را به پودر نان و خمیری مخصوص آغشته و بهصورت یخزده بستهبندی میکنند