علالالغتنامه دهخداعلالا. [ ع َ ] (اِ صوت ) بانگ و شور و غوغا. (برهان ) (ناظم الاطباء). علالوش . هیابانگ : بجه از جو، سوی ما آ، که تماشاست در این سوستر اﷲ علینا، چه علالاست در این کو. مولوی .- علالای سگ ؛ پار
غلیپولیلغتنامه دهخداغلیپولی . [ غ َ ] (اِخ ) تلفظ عربی گالیپولی ، شهری در ترکیه . رجوع به گالیپولی و اعلام المنجد شود.