لغتنامه دهخدا
غین . [ غ َ ] (ع مص ) تشنگی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شوریده منش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). شوریدن دل . (منتهی الارب ). غثیان . تهوع . غانت نفس فلان ؛ غثت . غین َ غیناً بصورت مجهول نیز به همین معنی است . (از اقرب الموارد). || غین زده گردیدن شتران . (منتهی الارب