annoyدیکشنری انگلیسی به فارسیآزار دهنده، تحریک کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، ازردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، خشمگین کردن، مزاحم شدن، عاجز کردن، عصبانی کردن
تلهعسلhoney potواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در شبکه که عمداً طوری پیکربندی شده است که با شبیهسازی خدمات شبکه مهاجمان را تطمیع کند و آنها را به دام اندازد
annoysدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانی می شود، تحریک کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، ازردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، خشمگین کردن، مزاحم شدن، عاجز کردن، عصبانی کردن