آرد گندم سختhard wheat flourواژههای مصوب فرهنگستانآرد گندم تهیهشده از گندم سخت که در مقایسه با گندم نرم، پروتئین بیشتری دارد
hardدیکشنری انگلیسی به فارسیسخت، در مضیقه، دشوار، مشکل، سفت، شدید، سنگین، قوی، سخت گیر، زمخت، قسی، ژرف، نامطبوع، معضل، خسیس، پرصلابت، پینه خورده، فربه
اَبرنمونcloud chartواژههای مصوب فرهنگستانراهنمای دیدبانی اَبر که تصاویر هر اَبر نوعی را همراه با نمادهای متناظر آنها نشان میدهد
جدول ترمزbraking chartواژههای مصوب فرهنگستانجدول مورد استفادۀ رانندۀ لوکوموتیو که در آن درصد ترمزی در شبکۀ ریلی مشخص شده است
طرح بارگیریloading chartواژههای مصوب فرهنگستانطرحی که محل توزیع بار را در انبار هواگَرد تعیین میکند
نقشه 1chartواژههای مصوب فرهنگستاننقشههای ناوبری دریانوردی و هوانوردی و برخی از نقشههایی که کاربرد ویژه دارند