highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه
بالاران مرغthighواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی ران مرغ که از مفصل ران شروع میشود و تا مفصل زانو ادامه دارد
پرفشار بریدهcut-off highواژههای مصوب فرهنگستانپرفشار گرمی که در درون یک پشته رشد میکند و از جریان اصلی غربی جدا میشود و در قطب سوی جریان قرار میگیرد
پُرفشار بستهclosed highواژههای مصوب فرهنگستانپُرفشاری که خط همفشار یا خط پَربند آن را در بر گرفته است
پرفشار بندالیblocking highواژههای مصوب فرهنگستانواچرخندی با حرکت کُند یا نزدیک به ساکن، در عرضهای میانی که در نقشههای همدیدی بهصورت مانع جلوه میکند و راه حرکت غرب به شرق چرخندهای مهاجر را میبندد متـ . واچرخند بندالی blocking anticyclone