بینهکشjammer 2واژههای مصوب فرهنگستانداربَر سبک دوغلتکی که معمولاً با یک دکل و بازو بر روی کامیون سوار میشود و برای داربَری و بارگیری بهکار میرود
بینهکشیjammer loggingواژههای مصوب فرهنگستانعملیات بینهبَری با استفاده از بینهکش که در آن بینهها تا فاصلۀ صد متر از محل قطع کشیده میشوند
اختلالگرjammer 1واژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که برای ایجاد نشانکهای غیرمطلوب در دستگاه گیرنده یا مختل کردن ارتباط به کار میرود
اختلالگر روبشیsweep jammerواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه فرستندۀ جنگ الکترونیکی که با ارسال پیدرپی امواج نامطلوب در باند نسبتاًً وسیعی از بسامدهای فعال، در گیرندههای دشمن اختلال ایجاد میکند
اختلالگر سدیbarrage jammerواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه اختلالگر الکترونیکی در سامانۀ جنگ الکترونیکی که با پخش امواج نامساعد بهصورت گسترده باند وسیعی از بسامدهای گیرندههای دشمن را مختل میکند