کوشکچهلغتنامه دهخداکوشکچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) کوشک کوچک . قصر کوچک : بر سه میل شهر بربینی پشته ای کوشکچه ای فرموده بود که وقت مراجعت از زمستانگاه هم بر ممر بودی . (جهانگشای جوینی ).
کوشکچهلغتنامه دهخداکوشکچه . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرکن که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کوشکیلغتنامه دهخداکوشکی . (اِخ ) دهی از دهستان میان آباد که در بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع است و 143 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کوشکیواژهنامه آزاد(سده ای؛ خمینی شهر اصفهان) کوشکی به سکون شین. ساختمان بالای پشت بام؛ طاق راه پله هایی که به پشت بام منتهی می شود. در لهجۀ خمینی شهر، واژۀ پرکاربردی است.