ورزمان قلبیcardiac massage, heart massageواژههای مصوب فرهنگستانفشار دادن مکرر و منظم قلب، چه بهصورت مستقیم در هنگام جراحی و چه از روی قفسۀ صدری، برای تداوم جریان خون یا بازگرداندن آن به حالت طبیعی بعد از ایست قلبی متـ . ماساژ قلبی
مشجولغتنامه دهخدامشجو. [ م َ ] (ص ) مأخوذ از عربی ، غمگین . اندوهناک . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مدخل قبل شود.
مشجولغتنامه دهخدامشجو. [ م َ ج ُوو ] (ع ص ) اندوهناک . (منتهی الارب ). غمگین . اندوهناک . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
مسجودلغتنامه دهخدامسجود. [ م َ] (ع ص ) سجده شده . عبادت شده . معبود. پرستیده شده . (ناظم الاطباء). سجده گرفته . (مهذب الاسماء) : مسجود زمین و آسمان است تخت تو که از مکان نجنبد. خاقانی .- مسجود ملائک ؛ آدم اب