مادر جانشینsurrogate motherواژههای مصوب فرهنگستانزنی که میپذیرد فرزند زن دیگری را در زهدان خود پرورش دهد اعم از آنکه جنین با تلقیح مصنوعی زامه یا از لقاح برونتنی زوج دیگری تشکیل شده باشد
مادر روانگسیختهپرورschizophrenogenic motherواژههای مصوب فرهنگستانقالبوارۀ (stereotype) مادر فرد روانگسیخته که گمان میرود شخصیتی سرد و طردکننده و سیطرهجو و کمالگرا داشته باشد و دچار آشفتگی هیجانی باشد
مادر زیستیbiological motherواژههای مصوب فرهنگستانمادری که دارای ارتباط ژنی با کودک است متـ. مادر ژنی genetic mother