ورجویلغتنامه دهخداورجوی . [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، در 8 هزارگزی جنوب مراغه . جمعیت آن بالغ بر 2716 تن است و آب آن از رودخانه ٔچکان و قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" di
ورزولغتنامه دهخداورزو. [ وَ زَ ] (اِ مرکب ) ورزاو. گاو نر که بدان آهن گاو بسته زمین مزرعه شیار کنند. (ناظم الاطباء). ورزگاو. رجوع به ورزاو و ورزگاو شود.
ورکولغتنامه دهخداورکو. [ وَ ] (اِخ ) ورکوه . نام شهری است که بر بالای کوه واقع شده است و از چهار طرف آن چشمه های آب روان است . (برهان ). نام شهری است که اکنون به ابرقوه معروف است . (ناظم الاطباء). رجوع به ابرقوه شود.