اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
ramدیکشنری انگلیسی به فارسیرم، قوچ، دژکوب، کلاف، گوسفند نر، تلمبه، کلوخ کوب، کوبیدن، فرو بردن، بنقطه مقصود رسانیدن، سنبه زدن، بادژکوب خراب کردن، سفت کردن
حَمَلAries, Ari, Ramواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی منطقهالبروج بین دو صورت ثور و حوت که به شکل بره یا قوچ تصور میشود
خرککوبkeel-track ramواژههای مصوب فرهنگستانالواری شبیه به دژکوب که از آن برای خارج کردن خرک مازه از زیر کشتی استفاده میکنند
خورطیفنگاشتspectroheliogramواژههای مصوب فرهنگستانتصویر تکرنگی از خورشید که بهکمک خورطیفنگار تهیه شده باشد
دارنگارهdendrogram, phenogramواژههای مصوب فرهنگستاننموداری درختی که غالباً از آن برای نمایش آرایش گروههایی که از طریق خوشهبندی سلسلهمراتبی ایجاد شدهاند، به کار میرود