تابلونویسsign writer, sign painterواژههای مصوب فرهنگستانعضوی از گروه طراحی صحنه که مسئول خطاطی و طراحی تابلوهایی است که در فیلم نشان داده میشود
آببذرافشانیhydro seeding, hydraulic seedingواژههای مصوب فرهنگستانکشت بذر ازطریق مخلوط کردن آن با آب و پاشیدن آن بر روی خاک
بذرپاشی هواییaerial seeding, aerial sowing, air seedingواژههای مصوب فرهنگستانپاشیدن تخم درختان جنگلی از هوا بهکمک بالگَرد یا هواپیمای سبک مخصوص، بهمنظور احداث جنگل در محل، پس از آمادهسازی بستر کاشت
تابلوی پیاممتغیرvariable message sign, VMS, dynamic message sign, DMSواژههای مصوب فرهنگستانتابلویی که اطلاعات لحظهای تردد را نمایش میدهد و همچنین کاربران را از وضعیت هوا و اطلاعات مهم دیگر آگاه میسازد
نشانه 2signواژههای مصوب فرهنگستان[پزشکی] مشخصۀ عینی بیماری [زبانشناسی] در زبانشناسی سوسوری، واحدی متشکل از دال یا صورت و مدلول یا معنا