شنآسsand millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی استوانهای و قائم، حاوی شن، با میلۀ چرخان و دیسک (disc) که آسمایه در آن میگردد متـ . آسیای شنی
شن و ماسهsand and gravelواژههای مصوب فرهنگستانمواد ساختمانیای با اندازۀ درشتتر از سیلت و ریزتر از قلوهسنگ
خُردنمایندگیmicro-missionواژههای مصوب فرهنگستان1. هیئت نمایندگی بسیار کوچک و کمشمار دولت فرستنده در نزد دولت پذیرنده 2. دفتری که در آن هیئت نمایندگی بسیار کوچک و کمشمار دولت پذیرنده مستقر است
خطای ادراکillusionواژههای مصوب فرهنگستانادراک نادرستی که براثر تفسیر غلط محرکهای حسی پدید آید متـ . کژیافت
خط بَرهماییline of occlusionواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی که از محل تماس دندانهای فک بالا و پایین در حالت بَرهمایی میگذرد