پوبلغتنامه دهخداپوب . (اِ) کاکل مرغان که چون تاجی بر سر آنان است و آن پری چند است درازتر از دیگر پرهای سر : از ماده ٔ زاغت بجان در سوک پوب از سرکنان طاق فلک ندهد نشان جنسی موافق مثل این ؟ خواجه عمید. || پوپ . و در ملایر و تویسرکان
چعبلغتنامه دهخداچعب . [ چ َ ](اِخ ) تلفظی از کعب . نام طایفه ٔ بنی کعب بزبان الوارکهکیلویه . (از فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 331).