abductionدیکشنری انگلیسی به فارسیآدم ربایی، ربایش، سرقت، عمل ربودن، دورشدگی، دوری از مرکز بدن، قیاسی، قیاس
abductingدیکشنری انگلیسی به فارسیربودن، دزدیدن، دور کردن، ادم دزدیدن، سرقت کردن، از مرکز بدن دور کردن
abductionsدیکشنری انگلیسی به فارسیربودن، ربایش، سرقت، عمل ربودن، دورشدگی، دوری از مرکز بدن، قیاسی، قیاس