چوچکلولغتنامه دهخداچوچکلو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز. 152 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصولش غلات و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
چاقلولغتنامه دهخداچاقلو. (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلوکه این ایل یکی از ایلات خمسه ٔ فارس میباشد که از قشقایی ها هستند و محل اقامتشان بیشتر در مشرق و جنوب شرقی ایالت فارس است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
چاقالولغتنامه دهخداچاقالو. (ص مرکب ) چاق . فربه . پرگوشت . گوشتالو. چاق و چله . خپله . گرد و قنبلی . چاق و چقل .
ژاکلیولغتنامه دهخداژاکلیو. [ ک ُ ی ُ ] (اِخ ) متولد بسال 1843 در سنت -ژان -سولی میو (لوآر) و متوفی در پاریس بسال 1886 م .او راست کتاب «سه ماه در کنار گنگ و برهماپوترا».