accessibilityدیکشنری انگلیسی به فارسیدسترسی، دستیابی پذیری، امکان نزدیکی، قابلیت وصول، وسیله وصول، امادگی برای پذیرایی
دسترسپذیریaccessibilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان سهولت سفر بین مبادی و مقاصد مختلف برای تمام مردم
دسترسپذیری ایستگاهstation accessibilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان دستیابی افراد به ایستگاه حملونقل همگانی، در محدودهای معین
دسترسپذیری معرفتیepistemic accessibilityواژههای مصوب فرهنگستانامکان آگاهی یافتن انسان از توجیهی که پشتوانة باور او باشد
دسترسپذیری مکانpoint accessibilityواژههای مصوب فرهنگستاندر برنامهریزی شهری، میزان دسترسی از یک محل مشخص به مراکز فعالیت در یک منطقه
شاخص دسترسپذیریaccessibility indexواژههای مصوب فرهنگستانعددی که مقدار آن تابعی است از میزان دسترسپذیری در یک گسترۀ عددی محدود
دسترسپذیری ایستگاهstation accessibilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان دستیابی افراد به ایستگاه حملونقل همگانی، در محدودهای معین
دسترسپذیری معرفتیepistemic accessibilityواژههای مصوب فرهنگستانامکان آگاهی یافتن انسان از توجیهی که پشتوانة باور او باشد
دسترسپذیری مکانpoint accessibilityواژههای مصوب فرهنگستاندر برنامهریزی شهری، میزان دسترسی از یک محل مشخص به مراکز فعالیت در یک منطقه
یخقطبice pole, pole of inaccessibilityواژههای مصوب فرهنگستانمرکز تقریبی سختترین قسمت یختود شمالگان نزدیک 83 یا 84 درجۀ عرض شمالی و 160 درجۀ طول غربی