اکرازلغتنامه دهخدااکراز. [ ] (اِ) بیلی باشد که برزگران کار فرمایند. (فرهنگ اوبهی ). و رجوع به کراز شود.
اقراسلغتنامه دهخدااقراس . [ اِ ] (ع مص ) سرد کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خنک کردن . || آب فسرانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).