آزمون موفقیتachievement testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی استاندارد برای سنجش سطح فعلی مهارتهای آزمودنی یا دانش او در یک موضوع خاص
سن موفقیتachievement ageواژههای مصوب فرهنگستانرتبهبندی مهارتهای یک فرد با سن تقویمی خاص که بهصورت هنجار یا استاندارد سنجیده میشود
حصولدیکشنری فارسی به انگلیسیachievement, acquirement, acquisition, accomplishment, attainment, availability, obtainment
کامیابیدیکشنری فارسی به انگلیسیachievement, boom, fortune, fulfilment, fullfillment, success, victory