محاکمه، حکم کردن، داوری کردن، احقاق کردن
داوری می کند، حکم کردن، داوری کردن، احقاق کردن
محاکمه شد، حکم کردن، داوری کردن، احقاق کردن
res adjudicata
adjudicate
خواننده