وهوملغتنامه دهخداوهوم . [ وُ ] (ع اِ) وُهُم . اوهام . ج ِ وهم (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، به معنی آنچه در دل گذرد، یا گمان و اعتقاد مرجوح . (آنندراج ). رجوع به وَهم شود.
عیهوملغتنامه دهخداعیهوم . [ ع َ ] (ع اِ) بیخ درختی است ، و گویند که آن همان ادیم احمر یا املس است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عَیاهیم . (اقرب الموارد).