وغوغلغتنامه دهخداوغوغ . [ وَغ ْوَ ] (اِ صوت ) آواز بانگ وزغ . (فرهنگ اسدی ). آواز وزغ یعنی غوک . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : ای دهن بازکرده ابله وارسخنان گفته همچو وغوغ جغز. نجیبی (از لغت نامه ٔ اسدی ).|| آواز سگ . (یادداشت مرحوم
وغیقلغتنامه دهخداوغیق . [ وَ ](ع اِ) آواز که از شکم ستور برآید در رفتار، یا آواز غلاف نره ٔ آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). وعیق . (از اقرب الموارد). رجوع به وعیق شود.
وغوغفرهنگ فارسی عمید۱. صدای سگ.۲. صدای قورباغه: ◻︎ ای دهنبازکرده ابلهوار / سخنان گفته همچو وغوغ چغز (نجیبی: شاعران بیدیوان: ۶۳۱).
دیرشوَریagogicواژههای مصوب فرهنگستانکیفیت بیان و بهطور خاص تأکید و تأکیدگذاری که بیشتر با تغییر کشش حاصل میشود تا تغییر شدتوری
مشتاقانهدیکشنری فارسی به انگلیسیagog, avidly, cheerful, fervidly, hungrily, intent, studious, wholehearted, willing
بی قراردیکشنری فارسی به انگلیسیagog, eager, fidgety, fussy, hyperactive, itchy, nervous, restive, restless, sleepless, unquiet