همردیفسازیalignment, sequence alignmentواژههای مصوب فرهنگستانهمردیف کردن دو یا چند توالی از رشتههای نوکلئیکاسید یا آمینواسید برای یافتن توالیهای مشابه
همراستایی باستانشناختیarchaeological alignment, alignment 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی ارتباط میان پدیدارها که نه براساس بربستگی لایهنگاشتی، بلکه براساس شواهد و قرائن ثانوی پیوستگی فیزیکی آنها مشخص میشود
تنظیمدیکشنری فارسی به انگلیسیadjustment, alignment, formulation, modulation, realignment, regulation, systematization, tune-up, tuneup
بازترازی ارزیcurrency realignment, realignmentواژههای مصوب فرهنگستانتغییر در ارزش اسمی (par value) برابری نرخ ارز قفلشده
رویگردانی طبقاتیclass dealignmentواژههای مصوب فرهنگستانروی برگرداندن طبقه یا گروهی اجتماعی از نهاد یا حزبی که پیشتر از آن پیروی میکرده است
امتداد افقی مسیرhorizontal alignmentواژههای مصوب فرهنگستاننقشة افقی همزمان مسیر مستقیم و قوسهای افقی امتداد راه از نمای بالا