درگشتalteration 1, chromatic alterationواژههای مصوب فرهنگستانبالا یا پایین بردن یک نغمه به اندازۀ نیمپرده با استفاده از علائم عَرَضی
دگرسانیalteration 2واژههای مصوب فرهنگستانهرنوع تغییر در ترکیب کانیشناختی سنگ ازطریق عوامل فیزیکی یا شیمیایی، بهویژه توسط محلولهای گرمابی و نیز تغییرات ثانویه در سنگ یا کانی
تغییر اساسیmajor alterationواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه تغییری که بهطور محسوس در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی و دیگر عوامل دخیل در صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیرگذار باشد
تغییر جزئیminor alterationواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه تغییری که در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی هواگَرد تأثیرگذار نباشد
اصلاحدیکشنری فارسی به انگلیسیalteration, correction, improvement, modification, rectification, refinement, reform, reformation, revision
تغییردیکشنری فارسی به انگلیسیalteration, change, gradation, metamorphosis, mutation, swing, switch, transition, turn, turnover, variance, variation
درگشتalteration 1, chromatic alterationواژههای مصوب فرهنگستانبالا یا پایین بردن یک نغمه به اندازۀ نیمپرده با استفاده از علائم عَرَضی
تغییر اساسیmajor alterationواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه تغییری که بهطور محسوس در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی و دیگر عوامل دخیل در صلاحیت پرواز هواگَرد تأثیرگذار باشد
تغییر جزئیminor alterationواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه تغییری که در وزن و تعادل و استحکام سازهای و کارایی و کارکرد موتور و خصوصیات پروازی هواگَرد تأثیرگذار نباشد