alternativeدیکشنری انگلیسی به فارسیجایگزین، چاره، شق، شق دیگر، پیشنهاد متناوب، دیگر، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای
alternatorدیکشنری انگلیسی به فارسیترانزیستور، الترناتور، تناوبگر، متناوب ساز، دستگاه تولید برق متناوب
alternativeدیکشنری انگلیسی به فارسیجایگزین، چاره، شق، شق دیگر، پیشنهاد متناوب، دیگر، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای
alternatorدیکشنری انگلیسی به فارسیترانزیستور، الترناتور، تناوبگر، متناوب ساز، دستگاه تولید برق متناوب