التواءلغتنامه دهخداالتواء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تافته و دوتاه شدن رسن . (منتهی الارب ). پیچیده شدن . (مصادر زوزنی ). || سستی و کاهلی کردن در کار. || کج گشتن ریگ . (منتهی الارب ). لوی القدح و الرمل از باب فرح لوی بکسر اول فهو لو بر وزن کتف ، یعنی کژ شد تیر و ریگ مثل التوی . || خمیدن . || روی برگرد
التواءدیکشنری عربی به فارسیرگ به رگ کردن ياشدن , بدرد اوردن , رگ برگ شدگي , پيچ خوردن , پيچش , پيچ خوردگي , انقباض , پيچي
التواءفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پیچ خوردن ، پیچیده شدن . 2 - (اِمص .) پیچیدگی ، پیچش ، خمیدگی .