چوللولغتنامه دهخداچوللو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . 117تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات ، نخود و زردآلو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
چوللولغتنامه دهخداچوللو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیکجه بخش مرکزی شهرستان سراب . 452 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
عللالغتنامه دهخداعللا. [ ع َ ل َ ] (اِ صوت ) بانگ و شور و غوغا. هلالوش . هیابانگ . رجوع به علالا شود : گر چو ما گیتی مجبور قضا و قدر است پس چرا از ما برگیتی چندین عللاست ؟مسعودسعد.
علولولغتنامه دهخداعلولو. [ ع َل ْ لو لو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 40 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر. ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل مایل به گر
ولیلالغتنامه دهخداولیلا. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کسلیان بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر. سکنه ٔ آن 130 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).