سفیرambassadorواژههای مصوب فرهنگستانعالیترین ردۀ دیپلماتی در نزد دولت پذیرنده یا یک سازمان بینالمللی که نمایندۀ مقیم دولت فرستنده به شمار میرود
سفیر مقیمresident ambassador, ambassador leger, ordinary ambassador, ambassador ordinaryواژههای مصوب فرهنگستانرئیس هیئت دیپلماتی مقیم در کشور پذیرنده
سفیر غیرمقیمnon-resident ambassador, multi-accredited ambassadorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که سفارت کشورش را در نزد چند دولت بر عهده دارد، اما تنها مقیم یکی از آنهاست * در ایران بهاشتباه دربرابر این مفهوم از اصطلاح سفیر آکردیته (سفیر اعتبارمند) استفاده میشود.
سفیر اعتبارمندaccredited ambassadorواژههای مصوب فرهنگستانسفیری که با استوارنامه به مأموریت در کشور پذیرنده اعزام شده است
سفیر فوقالعادهambassador extraordinaryواژههای مصوب فرهنگستانسفیری که بهمنظور خاصی اعزام میشود و اختیارات محدودی دارد
سفیر اعتبارمندaccredited ambassadorواژههای مصوب فرهنگستانسفیری که با استوارنامه به مأموریت در کشور پذیرنده اعزام شده است
سفیر غیرمقیمnon-resident ambassador, multi-accredited ambassadorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که سفارت کشورش را در نزد چند دولت بر عهده دارد، اما تنها مقیم یکی از آنهاست * در ایران بهاشتباه دربرابر این مفهوم از اصطلاح سفیر آکردیته (سفیر اعتبارمند) استفاده میشود.