ambled، راهوار بودن، یورغه رفتن
املت، یورغه، یرقه، راهوار بودن، یورغه رفتن
قمار، قمار کردن، شرط بندی کردن
امدادگر، قمار کردن، شرط بندی کردن
ambler، یورغهرو
مونتاژ، مجتمع، مجموع
unscrambled
ضرب و شتم، تلوتلو خودن، کشتار کردن
بمب افکن
ungambled