آمرغلغتنامه دهخداآمرغ . [ م ُ ] (اِ) مقدار. قدر. ارز. ارج . محل . وزن . منزلت . قیمت . آب . خطر. بها : جوان تاش پیری نیامد بروی جوانی بی آمرغ نزدیک اوی . ابوشکور.نداند دل آمرغ پیوند دوست بدانگه که با دوست کارش نکوست . <p cl
آمریکلغتنامه دهخداآمریک . [ م ِ ] (اِخ ) آمریکا. امریکا. نام یکی از پنج قاره یا قطعات زمین ، میان اقیانوس اطلس و اقیانوس ساکن (آرام ). این قطعه را در سال 897 هَ .ق ./ 1492 م . یکی از اهالی ژن