اخلاقناگرا۱، اخلاقناگرایانهamoralواژههای مصوب فرهنگستانمربوط به اخلاقناگرایی؛ منسوب به اخلاقناگرا
امپریاللغتنامه دهخداامپریال . [ اَ پ ِ ] (فرانسوی ، ص ) امپراتوری . شاهنشاهی . (فرهنگ فارسی معین ) . || (اِ) نوعی سکه ٔ طلا که در دوره ٔ تزاری در روسیه رواج داشته است . (ناظم الاطباء). (از فرهنگ فارسی معین ) . || نوعی بازی ورق . (فرهنگ فارسی معین ) (از لاروس کوچک ).
امیراللغتنامه دهخداامیرال . [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) دریاسالار. (تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ترجمه ٔجواهرکلام ج 1 ص 201). سردار لشکر بحری . (ناظم الاطباء). دریابیگ . امیرالبحر .
اخلاقناگرا۲amoralistواژههای مصوب فرهنگستانکسی که از اخلاق و ارزشهای آن تبعیت نمیکند و آن را نادیده میگیرد
غیر اخلاقیدیکشنری فارسی به انگلیسیimmoral, sinful, amoral, amorally, unethical, unhealthy, unlawful, unprincipled