چونلیلغتنامه دهخداچونلی . (اِخ ) دِهی است از دهستان دولت خانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . 463 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصول عمده اش غلات است . مردمش به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
پاچنگلیلغتنامه دهخداپاچنگلی . [ چ َ گ ُ ] (ص مرکب ) پاچنگولی . آنکه در پای او پیچیدگی و عیبی است مادرزاد. پاچنبری .
انگلیلغتنامه دهخداانگلی . [ اَ گ َ ] (حامص ) حالت و چگونگی موجوداتی که زندگی را بطور طفیلی می گذرانند. طفیلی شدن . || حالت کسانی که در جامعه سربار دیگرانند.