خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
anti-crossing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
anti-crossing
فرهنگ لغات علمی
ضد عبوری
-
واژههای مشابه
-
antis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتیس، مخالف
-
intersystem crossing
فرهنگ لغات علمی
گذار بین سیستمی
-
zero-crossing
فرهنگ لغات علمی
گذر از صفر
-
anti-bunch
فرهنگ لغات علمی
پاد گروهه
-
anti-stokes
فرهنگ لغات علمی
آنتیاستوکس
-
cross
تکپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← دوزنجیرتکپیچ
-
crossed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور کرد، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
-
crossness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقاطع
-
crosse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراس
-
cross
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن، دورگه، چلیپایی، تقاطی
-
crosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
-
crossings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذرگاه، عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
-
crossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه