applicationsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرنامه های کاربردی، کاربرد، درخواست، استفاده، استعمال، درخواست نامه، ضمیمه، ممارست
برنامۀ کاربردیapplication program, applicationواژههای مصوب فرهنگستانبرنامه یا مجموعهبرنامههایی که برای کاربر نهایی طراحی میشود و بدون سامانۀ عامل، قابل اجرا نیست اختـ . برنامه app
برنامة کاربردی سامانة موقعیتیابی جهانیGlobal Positioning System applicationواژههای مصوب فرهنگستان← برنامة کاربردی ساموج
برنامة کاربردی ساموجGPS applicationواژههای مصوب فرهنگستانتمامی برنامههای کاربردی برپایة سامانة موقعیتیابی جهانی ص. ک. برنامة کاربردی سامانة موقعیتیابی جهانی Global Positioning System application
ترمزگیری جبرانیpenaltry applicationواژههای مصوب فرهنگستانبه کار افتادن خودکار ترمز هوا هنگامی که سرعت لوکوموتیو افزایش مییابد یا هشیاریسنج فعال میشود