معلوم شد، مطلع کردن، اگاهی دادن، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن
مشخص شد، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن، مطلع کردن، اگاهی دادن
ارزیابی شده است، دید زدن، تخمین زدن، ارزیابی کردن، تقویم کردن
افسرده
تعریف کردن، مطلع کردن، اگاهی دادن، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن
تشخیص دهید، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن، مطلع کردن، اگاهی دادن
preapprised