مشابهتدیکشنری فارسی به انگلیسیaffinity, alliance, approximation, comparison, conformity, correspondence, equation
تشابهدیکشنری فارسی به انگلیسیapproximation, commonality, comparison, correspondence, equality, likeness, parallel, parallelism, parity, resemblance n., semblance, similitude
نزدیکیدیکشنری فارسی به انگلیسیadjacency, affinity, approach, approximation, closeness, coming, familiarity, immediacy, immediateness, imminence, intimacy, kinship, nearness, propinquity, proximity, step, togetherness, vicinity
تقریب آکوستیکیacoustic approximationواژههای مصوب فرهنگستانتقریبی که در آن به جای معادلات آبپویاییشناختی/ هیدرودینامیکی غیرخطی گاز از معادلۀ خطی انتشار موج صوتی استفاده میشود
تقریب بازopen approximationواژههای مصوب فرهنگستانتنگ شدن فضای میان اندامهای تولید بهاندازهای که با عبور هوا سایش ایجاد نشود
تقریب بستهclose approximationواژههای مصوب فرهنگستانتنگ شدن فضای میان اندامهای تولید بهاندازهای که با عبور هوا سایش ایجاد میشود
تقریب تختالیslab approximationواژههای مصوب فرهنگستاندر لایۀ آمیخته، تقریبی برای ساده کردن با توجه به تکانۀ افقی
تقریب تکانۀ زمینگَردgeostrophic momentum approximationواژههای مصوب فرهنگستانتقریب انتخابی تکانۀ واقعی با تکانۀ زمینگَردِ متناظر آن