لغتنامه دهخدا
حروان . [ ] (اِخ ) از روستای حی به اصفهان : و به حروان از روستای حی آتشی بنهاد [ شاپور ذوالاکتاف ] سرود شاذران نام کرد و از خان لنجان اوقاف بسیار کرد آنرا... (مجمل التواریخ و القصص ص 67). و ابن بلخی این کلمه را بصورت «بوان جروأان » یا«یوان ج