چارحدلغتنامه دهخداچارحد. [ ح َ ] (اِ مرکب ) شرق و غرب و جنوب و شمال . (آنندراج ). مشرق و مغرب و شمال و جنوب . (ناظم الاطباء). چار جهت : کردرها در حرم کاینات هفت خط و چارحد و شش جهات . نظامی .سرای شرع را چون چارحد بست بنابر چاردی
چارحدلغتنامه دهخداچارحد. [ ح َ ] (اِخ ) چهارحد، دهی جزء بخش خرقان شهرستان ساوه ، 42 هزارگزی باختر رازقان و 18 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر با589 تن سکنه و آب آن از چشمه سار و رود محلی