چارتارلغتنامه دهخداچارتار. (اِ مرکب ) طنبور و رباب چهارتار را گویند. (برهان ) : طبع گیتی راست شد درعهد تو زآنسان که بازنشنود صوت مخالف هیچکس زین چارتار. سلمان ساوجی .|| کنایه از چهارعنصر و عالم و دنیا هم هست به اعتبار چهاررکن . (برها
پورت آرتورلغتنامه دهخداپورت آرتور. [ پ ُ ] (اِخ ) نام بندری به چین (در ژاپونی ریوجون و در چینی لوشون یا لوشونکو است ) و در شبه جزیره ٔ لیائوتونگ واقع و پایگاه دریائی است کنار دریای زرد.
جِرم دندانdental calculus, tartarواژههای مصوب فرهنگستاننهشتهای از کلسیمفسفات و کلسیمکربنات موجود در بزاق که بر روی بستر آلی موجود در سطح دندان تشکیل میشود متـ . جِرم 1 calculus 1