اجرافلغتنامه دهخدااجراف . [ اِ ] (ع مص ) رسیدن سیل جُراف : اَجرَف المکان ؛ رسیدن آن را سیل جُراف [ یعنی سیل که همه چیز را برد ] . (منتهی الارب ). || جَرْف چرانیدن شتران را. (منتهی الارب ).
اجیرافلغتنامه دهخدااجیراف . [ اُ ج َ ] (اِخ ) وادی است قبیله ٔ طی را و آن دارای انجیر و نخل است . (معجم البلدان ).