انهدام قطعیassured killواژههای مصوب فرهنگستانبه کار گرفتن مجموعهراهکارهایی که آسیب به دشمن را به حداکثر میرساند
تحرکپذیری تضمینیassured mobilityواژههای مصوب فرهنگستانچارچوبی از فرایندها و کنشها و توانمندیها که ازطریق آنها توانایی یک نیرو اعزام و گسترش و جابهجایی و رزمایش در زمان و مکان موردنظر، بدون تداخل یا تأخیر، برای اجرای کامل مأموریت تضمین میشود
انهدام قطعیassured killواژههای مصوب فرهنگستانبه کار گرفتن مجموعهراهکارهایی که آسیب به دشمن را به حداکثر میرساند
متکی به خوددیکشنری فارسی به انگلیسیindependent, self-assured, self-reliant, self-sufficient, together